سایت ویرا - مجتبی شریفی
در پهنهی پهناور فرهنگ این دیار آنگاه که شعر و نظم خلعت و زینت تکریم به تن گرفت، شاعرانی معلم و معلمانی شاعر با دریچه ادبپژوهی و صور خیال جانمایهی خویش را با هدف حفظ و گسترش زبان کردی سیراب و شاعر “ثانیهها” را تجلیل نمودند.
دردیکشان در اردیبهشتان پیالهی سرمستی سرکشیدند و بهار ادب «خضاب کردهواری» بر محاسن خود کشیده و سرمهکشان در میانهی گرد و خاک مستمر همسایه دوست و عروج تورم ، سرآمدان شعر و ادب را در محفلی بغایت نیکو میزبانی کرد تا به افتخار فرهنگ و ادب این دیار هورا بکشند.
شاعر “بهیان” که تاثیر عبدالجبار کاکائی شاعر پرآوازه کشور در اشعار او هویداست از زبان این استاد مسلم شعر فارسی عنوان استاد و گوهر نایاب و از لسان استاد علی اشرف صندوقآبادی رئیس انجمن خویسی ایران و هنرمند برجستهی کشور لقب "خورشید" را دریافت کرد.
بهروز سپیدنامه و حبیباله بخشوده نیز دو تن از پژوهشگران و شاعران حوزه زبان و ادبیات فارسی با زبان معیار فارسی وقت را در کوزه ریختند و مضمون و درونمایه شعر ظاهر را ستودند و البته استاد سارایی که خود را آب میپندارد به زبان شیرین کردی سخن راند و با غزلها و دوبیتیهای کوردیاش بر ادبیات استان ردای کردی و لبخند شادمانی نشاند .
بخشوده محفل بزرگداشت استاد سارایی را تکریم همزمان علم ، هنر ، پژوهش و دانایی و نکوداشت خوبیها دانست و در زبان کوردی و فارسی و غزل و دوبیتی به وی عنوان «عالیمقام »هبه کرد.
ظاهر سارایی که زبان کوردی را خانواده خود میخواند و در اشعارش همواره بر رفق و مدارا گام برداشته است، در اشعار فلسفی و اجتماعیاش به نثر روزنامهنگاری و دغدغهمندی نیز نهیبب و نقب زده است .
ظاهر سارایی شاعر آیینی نیست اما علاقمندی خود به شخصیت امام رضا(ع) را نتوانسته است پنهان نماید و در دوبیتیهای خود امام رئوف را امام فقیر و غنی خوانده است و بیتابی خود را برای زیارت مضجع شریف ضامن آهو در قالب هنر شعر نشان میدهد.
ت ئێمام ڕزاێ گێشت ِ وڵاتی
هن دەوڵەمەن و بێدەسئەڵاتی
خوەر نازاری و پەخشی دە عاڵەم
خوەشاڵەو ئاسووە ت دەێ دراتی
(تو امام رضای همگان هستی؛ چه فقیر و چه غنی. خورشید نازنینی هستی که فروغت جهان را در بر گرفته. خوشا افقی که تو از آن طلوع کردهای)
دڵم ڕووژێ دەسم وەو زریە ناسان
دە ئەو ڕووژەو بۊە کار م ئاسان
دەسم دۊرە یە قەێرێگە ده زریەت
پەژارەێ دۊرِیت گیان م تاسان
(دلم روزی دستم را با ضریح تو آشنا کرد. اکنون مدتهاست دستم از ضریح تو دور مانده، و غم فراق جانم را بیتاب کرده است)
همه شهر ظاهر بود و فرهنگکده ارشاد شهرستان ایلام به گواه صندلی ها و بخشوده یک بار دیگر و پس از بزرگداشت ولیمحمد امیدی شاعر حماسهسرای ایلام در سالهای گذشته به عزت و حرمت شعر ظاهر تمام قد ایستاد و شاعر قلههای مهآلود شاعران ، ادیبان ، نویسندگان و هنرمندان نامآشنا و شهیر ایلام را در عصرگاهان ادبی چهارشنبه گرد هم آورد و مویسپیدان و جوانان در میانهی سالن حظ وافر همی ببرند.
دردمندِ دردنوش کردیگوی دیار دهبالایی نه با کردیسمها همنفس شد و نه خطوط قرمز ساختگی در حوزه ادب کوردی را بر خود تحمیل کرد ؛بلکه در آموزش زبان کردی در آن اتاقک نمور ادبی در شاداباد و دفتر کنونی انتشارات زانا به اعتنا و به قدر اکتفا کوشید.
شاعر “تهمهو تووز “(از مجموعه شعرهای نام آشنا) با خلق واژههای بدیع و اصیل کردی خود را در پیج و تاب اختیارات شاعری نپیچید و در همین بازار ادب نغز و پرمغز امروز ایلام برگی از بلوط کوه های شلم و مانشت بر تن واژگان پوشانید و در واژهگزینی بغایت عمیق ، عتیق و تصویرگر عمل کرد.
شاعرکان و دوشیزهگان نوقریحهی شعر کوردی در پیشگاه او درسها بیاموختند و الفبای عروض و آرایههای ادبی را به نیکوترین وجه بیاموختند تا او در زمرهی شاعرانی باشد که زکات علم و شعرش تربیت شاعران جوان و صاحب سبک باشد.
خالق “کهلیمهو کهموتر”و “هۆچ بێهچان”(دو کتاب چتاپ شده ) که ظاهر و باطنش تخلص اوست عمری را در کسوت معلمی به زبان و ادبیات فارسی و آموزش دانشآموزان این دیار بویژه ایلام و چوار خدمت نموده از ابتدای دهه شصت فعالیت خود را در عرصهی شعر آغاز و در دهه هفتاد با شعر
“چقدر ثانیهها نامردند
گفته بودند که بر میگردند”
آوازه ملی یافت.
بخش ناگفتهی اشعار استاد سارایی شعر طنز است که چنانچه باد شرطه برخیزد و ایام مرافق همراه باشد در آینده از اشعار طنز او که همچون قند است نکتهها خواهیم ربود.
ابیات “زوان داڵگی شیرینە چۊ قەن
نیەزانم چۊ بڕێ دڵ دەێ قەنە نەن
دە ئیلام و دە کرماشان وە داخەو
مەرەز دێرن بڕێ، دە قەن پیەرز کەن”
(زبان مادری شیرین چون قند است و نمی دانم چطور یک عده از این قند می گذرند .با اندوه عده ای در کررمانشاه و ایلام بیمار هستند که از این قند پرهیز می کنند )
یا
“ئهوهگ ئۊشێ م فیلسووف زەمانەم
دە م بیژنەو نیە هۊ دە هەمانەێ”
(کسی که می گوید من فیسلوف زمانه هستم از من بشنو چیزی در چنته ندارد)
قریحهی سارایی را در شعر طنز بیان میدارد و بخشی از شعرهای طنز ظاهر در صورت اهتمام وی میتواند در کنار دوبیتیها و غزلهای کوردی دیباچهای پیش روی علاقمندان این حوزه بکر بگشاید.
مؤلف،پژوهشگر، ادیب ، شاعر و نویسنده خوشقریحهی استان در بزنگاه های فرهنگی در زمره اولین دغدغه مندان قرار گرفت و هنر شعر و نثر او مرزهای ادبیات فارسی و کردی را با واژه گزینی نو نهیب همی زد و نه تنها در ظرف زمان و پشت پرچین شعر ایلام محدود نشد بلکه با نگاه نافذ و جهانیبینی خاص خود معتقد است تمام جهان زیباییهای خود را دارد و بدین سان دیوان غلامرضان ارکوازی را به رشتهی تالیف درآورد تا دین خود را به مردم این خطهی ادبی ادا نماید و چه پیراسته و شایسته پروفسور علیاکبری ایل هزاره(ایل بزرگ ارکوازی ایلام) را نمایندگی نمود .
معلمی ، نویسندگی ، نشر و شاعری خط سیر منظم و آهنگ موزون فرهمندی و خردمتندی استاد سارایی است و از این شاعر شاخص زبان و ادبیات فارسی و کردی ۶ اثر بویژه در حوزه شعر و پژوهش به یادگار مانده است که علاقمندان وی این آثار را ملجأ ادب کوردی جنوبی میدانند.