سایت ویرا- خلیل کمربیگی- پژوهشگر اجتماعی فرهنگی- "قتل در ایلام، خشونتی است که اغلب مردان مرتکب آن می شوند. بیشتر در میان شهرنشینانِ جوانِ شاغل در بازار و برخوردار از تحصیلات دیپلم و پایین تر رایج بوده، که عمدتاً فامیل خود را با سلاح گرم به قتل رسانده اند".

تفنگت را زمین بگذار

که من بیزارم از دیدار این خونبارِ ناهنجار

تفنگِ دست تو یعنی زبان آتش و آهن

زبان آتش و آهن

زبان خشم و خون‌ریزی است

زبان قهر چنگیزی است

بیا، بنشین، بگو، بشنو سخن، شاید

فروغ آدمیت راه در قلب تو بگشاید.

در روزهای اخیر آدم کشی های متعددی در گوشه گوشه¬ی استان ایلام به وقوع پیوست.

گویا نفیر آدم¬ کشی به صدا درآمده تا افراد جان همدیگر را بستانند و مرتکب مخوف¬ترین نوع خشونت شوند. قصه ی آدم کشی، قصه ی امروز نیست و داستانی به بلندای تاریخ دارد. در روایت¬ های تاریخی ادیان ابراهیمی، قتل از اولین جرایمی است که بشر بدان دست یازیده است. از آن زمان که قابیل برادرش هابیل را به قتل می رساند، قصه ی قتل همراه نوع بشر بوده است.

فرقی نداشته که این بشر کجا زندگی کند؛ خواه در مرکز نظام جهانی و خواه در دورافتاده ترین نقطه¬ی این کره، اسکان داشته باشد.

گویا عصبانیت قابیل به نوع بشر تزریق شد و به وجه مشترک آدمیان تبدیل گشت. از آغاز زندگی نوع بشر تا سده ی پیشین، نزاع و آدم کشی، راز بقای جوامع بوده و یکی از عوامل گسترش آنها به حساب آمده است. آدمیان به هنگامه ی پیروزی در جنگ ها و غلبه بر همنوعان خود، به شادی پرداختند و از سرهای بریده ی آنها، منبرها ساختند.

آسیب های جسمانی و روانی برجای مانده، ازدیاد ناامنی و هفت تیرکشی قورباغه ها، سبب به هم ریختگی جوامع و تضعیف نظم و هنجارهای مردمان شد، تا بالاخره بشر بر آدم کشی مُهر عدم تایید زد و آن را مانعی بر سر راه زندگی توام با آرامش خود محسوب کرد.

بدین ترتیب، عصر نکوهش آدم کشی، کشتار همنوعان و حاکمیت صلح، مدارا و گفتگو فرا رسید. امروزه از بالا بودن نرخ آدم کشی به عنوان یکی از شاخصه¬های توسعه نیافتگی یاد می کنند و دیگر بسان عصر پیشین، قتل نماد قدرت و منزلت محسوب نمی شود.

اگر به اسامی کشورهایی چون¬ ژاپن، سنگاپور، هنگ کنگ، لوکزامبورگ، نروژ، سوئیس و حتی امارات که دارای پایین ترین نرخ آدم کشی بوده و کشورهایی چون السالوادور، هندوراس، بلیز، آفریقای جنوبی، لسوتو و گوآتمالا که بالاترین نرخ آدم کشی را دارند بنگرید، خواهید دید که ارتباط معکوسی بین آدم کشی و توسعه و پیشرفت وجود دارد. بر همین اساس می توان گفت در جوامع توسعه نیافته، نزاع و قتل بخشی از خرده فرهنگ آنها به شمار آمده و در سبد زندگی ساکنان این جوامع دیده می شود، اما در پیشرفت و توسعه یافتگی که نظم و قانون حاکم است برنده کسی است که حقش را از راه قانون مطالبه کند. استان ایلام نیز به عنوان بخشی از کشوری است که در مسیر توسعه قرار دارد و با توجه به هم آیندی سنت و مدرنیسم و تعارض و تقابل بین آن ها، با آسیب های مختلفی روبروست که آدم کشی نیز یکی از بیرونی ترین حلقه های این کلاف سردرگم است.

اگر به نرخ آدم کشی در برخی از سال های دو دهه ی اخیر در استان ایلام بنگرید، خواهید دید که میانگین نرخ سالانه ی آن، تقریباً دو برابر کل قتل های رخ داده در جمعیت پنج میلیونی نروژ، یک و نیم برابر کل آدم کشی های رخ داده در جمعیت هفت میلیونی هنگ کنگ و به اندازه کل قتل های رخ داده در کشور ده میلیون نفری امارات متحده عربی در سال 2019 بوده است.

بر اساس نتایج داده های آماری سال های آغازین دهه 90 در استان ایلام، قتل در ایلام خشونتی مخصوص جنس مردان(98 درصد قاتلین مرد بوده اند) که عمدتاً شهرنشین (75%) و زیر 35 سال (75%) داشته اند، دارای نسبت فامیلی با مقتول (50%)، میزان تحصیلات آنها دیپلم و پایین تر ( 93% )، کاسب (48%) که با سلاح گرم (52%) و به صورت عمد (91%) اقدام به آدم کشی نموده اند.

بر اساس همین اطلاعات، مساله قتل در استان ایلام را می توان به صورت زیر نوشت: "قتل در ایلام، خشونتی است که اغلب مردان مرتکب آن می شوند. بیشتر در میان شهرنشینانِ جوانِ شاغل در بازار و برخوردار از تحصیلات دیپلم و پایین تر رایج بوده، که عمدتاً فامیل خود را با سلاح گرم به قتل رسانده اند".

عبارت فوق، توصیف وضعیت پدیده ی آدم کشی در ایلام با کلیدواژه های مرد – شهرنشین – جوان – شاغل در بازار – تحصیلات پایین – رابطه خویشاوندی – اسلحه گرم است که بایستی جهت گیری بیشتر برنامه های دستگاه ها و نهادهای ذیربط بر تک تک این کلیدواژه ها و بر این جامعه هدف متمرکز شود.

نرخ قتل در ایلام همانند برخی دیگر از آسیب های اجتماعی، طی دو دهه ی اخیر دارای فراز و فرود بوده و رابطه ای سینوسی بر آن حاکم است به گونه ای که گاه سیر صعودی می گیرد و زمانی دیگر نزولی می شود و این دَوَران را بارها و بارها در طول دو دهه ی اخیر تجربه نموده است.

تسلط این رابطه سینوسی بر نرخ اغلب مسائل و آسیب های اجتماعی در ایلام، بیانگر جامعه معلق و بی سازمان ایلام است. به این فراز و فرود آماری نباید دل بست و تا مسائل به گونه ای زیربنایی حل نشوند، این رابطه ی سینوسی همچنان تداوم خواهد یافت. تو از آیین انسانی چه می‌دانی؟ اگر جان را خدا داده است چرا باید تو بستانی؟ چرا باید که با یک لحظه غفلت، این برادر را به خاک و خون بغلتانی؟

*پی نوشت: شعر از زنده‌یاد فریدون مشیری است.